سه شنبه, 01 خرداد 1403  -  13 ذي‌القعده 1445 -  21 می 2024
شما اینجا هستید: صفحه نخست وبلاگ یادداشت ها «انقلاب درونی»؛ واقعیتی انکارناپذیررخدادی شاید شبیه معجزه


«انقلاب درونی»؛ واقعیتی انکارناپذیررخدادی شاید شبیه معجزه

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 امتیاز 0.00 (0 رای)

ی ندارد؛ اما...

اسماعیل منصورنژاد | روزنامه‌نگار

برخلاف ادعاهای برخی مبنی بر دست داشتن خارجی‌ها در شروع اعتراضات، کاشف به عمل آمده که دست داخلی در کار است. به گفته نماینده ایلام در مجلس «آقای علوی (وزیر اطلاعات) توضیح داد که بر اساس بررسی‌های وزارت اطلاعات مشخص شده که ناآرامی‌ها از مشهد و به واسطه اقدامات یک جریان سیاسی داخلی آغاز شده اما این اعتراضات خیلی سریع و ظرف چند ساعت از دست و مدیریت این جریان خارج شده است».

ظاهراً مسببان داخلی حادثه فکر این را نمی‌کردند که کنترل از دست‌شان خارج شود و معترضان به جای نشانه گرفتن دولت، به سمت دیگری بروند. این یک مسئله درون حاکمیتی است و به نگارنده ربطی ندارد؛ اما باید دید که چگونه می‌خواهند با این «دشمن درونی» مقابله کنند؟ اگر «دست خارجی» هم وجود داشته باشد، آن را باید در «آستین دشمن درونی» جستجو نمود؛ چیزی که مسبوق به سابقه است.

به هر روی، دلایل زیادی وجود دارد که نمی‌توان به «عبرت»گرفتن مسئولین (انتخابی تا انتصابی) امیدوار بود. وقتی دشمن داخلی است، عبرت گرفتن در شرایط کنونی شاید بی‌شباهت به معجزه نباشد. به هر حال، نتیجه‌ی «عبرت»گرفتن حاکمیت و دولت از حوادث اخیر، اقدام به «اصلاح فوری» در حد یک «انقلاب داخلی» در موارد زیر است:

1  وقتی روحانی اعلام می‌کند که 200هزار میلیارد تومان از 360هزارمیلیارد بودجه سالانه کشور از اختیار دولت خارج است، معلوم می‌شود یک جای کار اشکال دارد و باید همه چیز زیر سایه «یک دولت» جمع شود. اما دولت در همین باره نیز با مردم شفاف نیست. بودجه سؤال‌برانگیز سال 97 دولتی و ادعای اینکه 200هزار میلیارد تومان از آن بودجه از اختیار آنها خارج است، بیانگر غیرشفاف بودن دولت است.

2 اخبار اختلاس و دزدی و غارت و مال‌باختگی نقل همه مجالس است و دیگر کسی در کشور نمانده که این خبرها را نشنیده، خودخوری نکرده و از زمبن و زمان متنفر نشده باشد. وقتی دادستان کل می‌گوید برخی مسئولین با فرزندانشان در کار قاچاق هستند و زمانی که احمدی‌نژاد علناً در سخنرانی‌اش در بوشهر اعلام می‌کند معاون فلان تشکیلات از طریق گمرک بوشهر قاچاق می‌کرده و او به عنوان رئیس دولت قدرت عزل آن شخص را نداشته است، عمق فاجعه آشکار می‌شود و فقط یک انقلاب درونی می‌تواند به این وضع «شورش‌ساز» خاتمه دهد.

3 در بسیاری از امور کشور شاهد حضور یک «مافیا» هستیم. این مافیا که معلوم نیست از کجا آب می‌خورد، در تمام رگ و پی اقتصاد، بانکداری، صادرات، واردات، سیاست، انتخابات، عزل و نصب‌ها، آموزش، فرهنگ، هنر، سینما، تلویزیون، ورزش، بازار، کنکور، بهداشت و درمان، دارو و... نفوذ کرده و نمی‌گذارد هیچ چیز طبق روال قانون، شایستگی و حق افراد باشد.

4 تلویزیون که باید آینه خواسته‌های مردم و منعکس‌کننده پاسخ مسئولین به مطالبات مردم باشد، چنان در بی‌صداقتی غرق شده که اگر در روز روشن اعلام کند الان خورشید در آسمان است، شخصاً در این خبر شک می‌کنم. همین تلویزیون چون به دولت و مردم پاسخگو نیست، هر طور دلش خواست فعالیت می‌کند. اخبار و اطلاعات دستکاری شده و مصاحبه‌های سفارشی یا سر و ته شده این تلویزیون، بحران‌ساز است و هر انسان آگاه و باخبر از وضع جامعه یک هفته وقتش را پای تلویزیون بگذراند، میل به اغتشاش و آشوب و نفرت و خشم و خشونت در او بیدار خواهد شد! این مجموعه بزرگ و بی‌خاصیت و نفرت‌ساز، به یک انقلاب درونی بزرگ نیاز دارد.

5 دولت دو شرکت خودروسازی بزرگ دارد که با استاندارد 30 سال قبل شرکتهای خودروسازی دنیای توسعه یافته که هیچ، حتی با کشورهای در حال توسعه‌ نیز قابل مقایسه نیست. ولی چون رقابتی در کار نیست، مردم «مجبورند» این خودروهای غیراستاندارد و ناامن را با قیمت گزاف و ظالمانه و از طریق وام‌های کمرشکن بخرند و سالیانه هزاران نفر به دلیل نامنی خودروها جانشان را از دست بدهند. این ستم آشکار، تمام نشانه‌های یک آشوب را در خود پرورش می‌دهد.

6 برخی در این کشور ـ حتی در سن بازنشستگی قانونی ـ بیش از 30 مسئولیت دارند. برخی پس از بازنشستگی صوری، دوباره جذب می‌شوند. عده‌ای همزمان عضو هیئت‌مدیره چندین شرکت درآمدزا هستند. اما بسیاری از نخبگان جوان بیکارند و برای گذران زندگی مجبور به ترک وطن می‌شوند.

7 چندین بانک و بنگاه مالی با مجوز بانک مرکزی فعال بوده‌اند اما به خاطر بانکداری «هر چه بادا باد» ورشکست شده‌ و میلیون‌ها نفر را به خاک سیاه نشانده‌اند. حقوق بازنشسته‌ها حتی طبق قانون مصوب پرداخت نمی‌شود و زندگی آنها به سختی می‌گذرد. نرخ بیکاری بر خلاف آمارها و اعداد و ارقام، بالاست و بسیاری از مردم از عهده یک زندگی معمولی برنمی‌آیند. روز به روز شرکت‌های بیشتری ورشکسته شده و کارگران بیشتری به صف حقوق نگرفته‌ها و بیکاران می‌پیوندند. در عوض، اقلیتی زالو، وابسته و ویژه‌خوار در رفاه و آسایش زندگی می‌کنند و همه مردم این را می‌بینند.

8 برخلاف قانون اساسی، انگار حق آزادی بیان و راهپیمایی فقط برای حمایت محفوظ است و حامیان می‌توانند هر لحظه و هرجا دلشان خواست، راهپیمایی کنند. ولی معترضان اجازه ندارند حتی در یک سالن با خودشان درد دل کنند. همین وضع باعث می‌شود که اعتراضات فروخفته به کینه و نفرت تبدیل شود و میل به خشونت و خرابکاری علنی گردد.
آزادی‌های فردی و اجتماعی مردم محترم شمرده نمی‌شود و همیشه یک بهانه برای سلب آن وجود دارد. نبود رسانه‌های آزاد باعث شده تا با وجود چندین نهاد نظارتی، مدام شاهد کشف انواع فساد اداری و اقتصادی در زیر لایه‌های پنهان سالیان دراز باشیم.

9 چند خانواده مشخص از دو گروه «اصلاح‌طلب» و «اصولگرا» همه‌کاره‌ قطعی و دائمی کشورند. از سال 57 تاکنون فقط چند خانواده و نزدیکانشان حق داشته‌اند مسئولیت‌های گوناگون را بین خودشان تقسیم کرده و به صورت رهن و اجاره به هم واگذار نمایند. «مردم» در این میان فقط برای روزهای تبلیغات انتخاباتی مناسب هستند و وقتی خر باندهای سیاسی و به قول خودشان «ژن‌های برتر» و صاحبان «آی‌کیو بالا» از پل گذشت، تاریخ اعتبار مردم نیز تمام می‌شود.
هر کدام از دو باند سیاسی، سردسته چند تشکیلات هستند که گاه با تبانی و گاه با رقابت با هم در یک جنگ زرگری، بر همه‌ بخش‌ها خیمه می‌زنند و اجازه عرض اندام به فرزندان ملت نمی‌دهند. همین عامل باعث شده تا سال‌های سال شاهد یک مدیریت بیمار، باتلاقی، ناکارآمد، بحران‌ساز و ویروسی در همه عرصه‌ها باشیم.

10 عده‌ای تریبون‌دار رسمی و خشن به همراه رسانه‌های دیداری و شنیداری‌شان از صبح تا شب مشغول اختلاف‌افکنی و تقسیم ملت هستند و نفرت‌پراکنی و تفرقه‌انگیزی می‌کنند. این افراد روز به روز تندتر شده و خشونت‌های کلامی آنان جامعه را به سمت بحران و شورش برده است. علاوه بر این، مدام حرف از بگیر و ببند می‌زنند و هر روز برای ایجاد یک محدودیت برنامه‌ریزی می‌کنند.
و... معضلات دیگری که همه از آن اطلاع دارند. فقط یک مورد از موارد ده‌گانه‌ علنی و اظهرمن‌الشمس را که اشاره کردم کافی است بسیاری را عصبانی کرده و به خیابان بکشاند تا شعارهایی بدهند که بی‌سابقه بوده است و دست به کارهایی بزنند که هیچ‌کس از آن راضی نیست؛ ولی باید وضع آنها را درک کرد.

برخی می‌پندارند می‌توان با زور (در هر شکل) اعتراضات را از بین برد. در حالی که زور فقط می‌تواند به عنوان مسکّن عمل کند و از سوی دیگر حتی کسانی را هم که به اعتراضات مسالمت آمیز معتقدند، به سمت شورش بکشاند؛ چیزی که علائم اولیه آن در حوادث 88 آشکار شد و به خاطر دمیدن هشت‌ساله در بوق «فتنه فتنه»، در حوادث اخیر شدت یافت و اگر این روند ادامه یابد، ابعاد آن در آینده شدیدتر خواهد شد. مگر اینکه سیستم باور کند به یک «انقلاب درونی» نیاز است. لازمه انقلاب داخلی و درونی، رسیدگی فوری به موارد ده‌گانه‌ای است که به عنوان یک روزنامه‌نگار و آسیب‌شناس اجتماعی به آنها اشاره کردم. هیچ راه دیگری وجود ندارد. وقتی چنین اتفاقی افتاد، آن وقت می‌توان گفت که مسئولین عبرت گرفته‌اند، رخدادی که شاید شبیه معجزه باشد.

اوضاع کنونی نشان می‌دهد که از این پس، باندهای سیاسی قابل اعتماد نخواهند بود. غیر از دو باند سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب نیز کسی در درون مجموعه وجود ندارد که حرفی برای گفتن داشته باشد. در واقع باید گفت که کارت‌ها همه سوخته شده و کسی باقی نمانده است.

اکثر قریب به اتفاق ملت معترضند. میل به خشونت و شورش در کسانی که بیشترین آسیب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را دیده‌اند، بسیار بالاست. دلیل اصلی این وضع کاملاً داخلی است. راه برون رفت، همچان که گفته شد، سیستم باور کند به یک «انقلاب درونی» نیاز است.